English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7808 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
object module U واحد مقصد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
virtual U و مقصد.
addressee U مقصد
addressees U مقصد
objective point U مقصد
object point U مقصد
aim U مقصد
aimed U مقصد
aims U مقصد
destinations U مقصد
goals U مقصد
saunteringly U بی مقصد
goal U مقصد
destination U مقصد
driftless U بی مقصد
aimless U بی مقصد
consummation U مقصد
immediate destination U مقصد بعدی
aimlessly U بدون مقصد
immediate destination U اولین مقصد
winning post U تیر مقصد
object code U برنامه مقصد
object language U زبان مقصد
port of destination U بندر مقصد
port of entry U بندر مقصد
terminal port U بندر مقصد
Are we there yet? U [ما] رسیدیم [به مقصد] ؟
final destination U مقصد نهایی
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
named place of destination U مقصد مشخص
goal-oriented <adj.> U مقصد گرا
destined U مقصد معین
destination file U فایل مقصد
destination inspection U بازدید در مقصد
destination port U بندر مقصد
goal oriented U مقصد گرا
targeted <adj.> U مقصد گرا
messages U در مقصد مربوط میشود
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
stationed U یا مقصد استفاده میشود
ex quay U تحویل در بندر مقصد
stations U یا مقصد استفاده میشود
message U در مقصد مربوط میشود
named port of destination U بندر مقصد مشخص
station U یا مقصد استفاده میشود
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
out port U بندر دور از مقصد
named point of destination U نقطه مشخص در مقصد
interactive U کد اصلی و مقصد را بررسی کند
lay line U خط فرضی مسیر قایق به مقصد
port of debarkation U بندر مقصد حمل کالا
We are getting there. U ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم.
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
datagram U که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
redirecting U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirected U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
redirect U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
redirects U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirection U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
destination U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
destinations U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
sinks U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sink U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
message U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
switching U بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
messages U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
portmark U علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
object program U برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
propagation delay U 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
hotter U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hot U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
envelopes U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
measure U واحد
unit U واحد
modules U واحد
module U واحد
units U واحد
single U واحد
unitage U یک واحد
ones U واحد
monad U واحد
unilinear U در یک خط واحد
univalent U واحد
at the same time U در ان واحد
singlets U خط واحد
singlet U خط واحد
plank U واحد
one U واحد
input block U واحد ورودی
measuring unit U واحد سنجش
microcycle U واحد زمان
memory module U واحد حافظه
microprocessing unit U واحد ریزپردازنده
information unit U واحد اطلاعات
monetary unit U واحد پولی
monetary unit U واحد پول
monitor unit U واحد مبصر
monomeric unit U واحد تکپار
work unit U واحد کار
motor unit U واحد حرکتی
ounce U واحد جرم
ounces U واحد جرم
derived unit U واحد فرعی
input unit U واحد اولیه
input unit U واحد ورودی
industrial unit U واحد صنعتی
interlocking directorate U مدیریت واحد
lambert U واحد روشنایی
lighting unit U واحد روشنایی
logic unit U واحد منطقی
pounds U واحد وزن
logical unit U واحد منطقی
pounding U واحد وزن
pounded U واحد وزن
pound U واحد وزن
magnetic unit U واحد مغناطیسی
main unit U واحد اصلی
building unit U واحد ساختمانی
absolute unit U واحد مطلق
astronomical unit U واحد نجومی
arithmetic unit U واحد محاسبه
arithmetic unit U واحد حساب
angstrom unit U واحد انگستروم
secondary unit U واحد فرعی
disk unit U واحد گرده
disk unit U واحد دیسک
display unit U واحد نمایشگر
display unit U واحد نمایش
datum U یک واحد داده
data unit U واحد داده
bril U واحد درخشندگی
command unit U واحد فرمان
control unit U واحد کنترل
cost unit U قیمت واحد
basic shaft U محور واحد
contractors yard U واحد ساختمانی
basic construction unit U واحد ساختمانی
cpu U واحد کنترل
fractions U 1-بخشی از یک واحد
cu U واحد کنترل
data item U واحد داده
heat unit U واحد حرارت
henry U واحد خودالقایی
identity matrix U ماتریس واحد
imaginary unit U واحد موهومی
plants U واحد صنعتی
plant U واحد صنعتی
stepping U واحد مجزا
step U واحد مجزا
gold standard U واحد طلا
fuse unit U واحد فیوز
fuse element U واحد فیوز
concerns U واحد اقتصادی
concern U واحد اقتصادی
driver unit U واحد محرک
dust arrester U واحد گردگیری
dyadic unit U واحد دو عضوی
efficiency unit U واحد کارایی
electrostatic unit U واحد الکترواستاتیک
fee U بهای واحد
motif U واحد تکراری
motifs U واحد تکراری
fraction U 1-بخشی از یک واحد
one U یک واحد یگانه
Recent search history Forum search
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
010/5d?
0واحد ضریب میرایی در مایکروویو
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com